فصل اول: کرات.
I. - مدیترانهاي
چون اقیانوس اطلس و جبل طارق را پشت سر گذاریم و به آرامترین دریاها، مدیترانه، پا نهیم، بیدرنگ به صحنه تاریخ یونان میرسیم .افلاطون گفته است)) :ما، به سان غوکان گرد برکه، در کنارههاي این دریا ساکن شدهایم ((.یونانیان، قرنها قبل از میلاد، در کنارههاي این دریا، و حتی در دورماندهترین سواحل آن، کوچنشینهایی ناپایدار، که در میان بربریان محاط بودند، برپا کردند .
از آن جمله اند :همروسکوپیون و امپوریون در اسپانیا، مارسی )ماسالیا (و نیس )نیکایا (در فرانسه، و تقریبا همه جا در ایتالیاي جنوبی و سیسیل .کوچنشینان یونانی شهرهایی پر رونق در کورنه )افریقاي شمالی (و نوکراتیس )دلتاي رود نیل (به وجود آوردند، و تلاش بی آرام آنان، در آن زمان نیز مانند قرن ما، جزیرههاي دریاي اژه و سواحل آسیاي صغیر را به شور افکند .اینان براي بازرگانی پر دامنه خود شهرها و
آبادیهایی در کرانههاي داردانل )هلسپونتوس (و دریاي مرمره )پروپونتیس (و دریاي سیاه بنیاد نهادند .از این رو دنیاي یونان باستان بسیار پهناور بود، و شبه جزیره یونان فقط بخشی کوچک از آن به شمار میرفت . دومین گروه تمدنها در مدیترانه ظهور یافت، همچنانکه قبلا نخستین گروه در امتداد رودهاي مصر و بینالنهرین و هند به بار آمد، و مقدر بوده است گروه سوم تمدنها در سواحل اقیانوس اطلس درخشیدن گیرد، و محتملا گروه چهارم بر کنارههاي اقیانوس آرام پدیدار شود .
چه شد که چنین شد آیا پیدایش تمدن مدیترانهاي زاده آب و هواي مساعد سواحل این دریاست در آن زمان هم، مانند اکنون، بارانهاي زمستانی خاك سرزمینهاي پیرامون مدیترانه را میپروردند و یخبندانهاي ملایم مردم را برمیانگیختند . تقریبا در تمام سال، آدمی میتوانست در فضاي باز، زیر آفتاب گرمی که هیچ گاه طاقت فرسا نمیشد، به سر برد .با اینهمه، خاك جزایر و سواحل مدیترانه به هیچ روي، از لحاظ حاصلخیزي، با درههاي رسوبی گنگ و سند و دجله و فرات و نیل برابري نمیکند، و امکان دارد که کم آبی تابستانی بسی زود آغاز شود یا بسیار دیرنده شود .در منطقه مدیترانهاي، صخره - بنهاي بسیار در زیر پوسته نازك خاك به کمین نشستهاند و کشاورزي را دشوار میکنند .
از این رو، این سرزمینهاي تاریخی در بارآوري نه به پاي شمال اعتدالی و نه به گرد جنوب استوایی رسیدند، و کشاورزان پرشکیب آن سامان، که به لطایف از خاك بهره اي میگرفتند، رفته رفته از کار خود خسته شدند، دست از شخم زدن کشیدند، و به رویانیدن زیتون و تاك پرداختند .
از آن پس نیز بر آسایش دست نیافتند، زیرا هر لحظه انتظار میرفت که، در طول یکی از صدها چینه فرو رفته زمین، زلزلهاي خاك را در زیر پاي مردم بشکافد، آنان را بترساند، و به دینداري زودگذري سوق دهد .بر روي هم میتوان گفت که آب و هواي مساعد، زاینده تمدن یونانی نبود، و احتمالا هیچ تمدنی معلول آب و هوا نیست .آنچه مردم را به دریاي اژه کشانید، جزایر این دریا بود :منظري زیبا داشتند و با رنگهاي تغییرپذیر کوههاي سایه زده خود، که همچون معابد سر از دریاي آینه گون برآورده بودند، هر دریانورد افسرده را به شور میانداختند .
مناظري از این دلکشتر در کره زمین کمیاب است;آدمی چون بر اژه کشتی براند، در مییابد که چرا ساکنان سواحل و جزایر دریاي اژه خاك خود را حتی از جان خود بیشتر دوست میداشتند و، مانند سقراط، جلاي وطن را تلختر از مرگ میانگاشتند. جزایر دریاي اژه،جواهر آسا، در هر سو افشانده شده بودند و از یکدیگر فاصله اندکی داشتند، چنان که کشتی به هر سو که میرفت - به خاور و باختر یا به شمال و جنوب - هرگز بیش از حدود شصت کیلومتر از خشکی دور نمیماند، و این هم دریانوردان را سخت خوش میآمد .
این جزیرهها، همانند کوهستانهاي شبه جزیره یونان، در گذشتههاي دور، مرتفعترین نواحی سرزمین پیوسته وسیعی بودند که بتدریج در دریاي خیره سر غرق شد و فقط این جزایر را باقی گذاشت تا با قلل خود به مسافران دور افتاده خوشامد گویند و، چون برج دیده بانی، کشتیهاي کهن را، که البته قطبنما نداشتند،راهنمایی کنند و به یاري بادها و آبها کشتیران را به مقصدش برسانند .جریان مرکزي نیرومندي از دریاي سیاه به دریاي اژه میرفت، و جریانهاي ساحلی گوناگونی به سوي شمال روان بود .بادهاي موسمی شمال باختري منظما در تابستان میوزیدند و به کشتیهایی که براي فراهم آوردن غلات و ماهی و پوستهاي نرم از دریاي سیاه دور میشدند کمک میکردند تا بآسانی به بنادر جنوبی خود بازگردند.
در مدیترانه میغ نادر بود، و بادهاي ساحلی، بر اثر آفتاب دایم، همواره در جهات گوناگون میورزیدند، به طوري که انسان میتوانست، تقریبا در همه بنادر و همه فصول، بامدادان با نسیمی رهسپار شود و شامگاهان با نسیمی بازآید .فنیقیان مال اندوز و یونانیان ذوحیاتین، در این آبهاي فرخنده، فن و علم ناوبري را ترقی دادند .
کشتیهایی ساختند بزرگتر و تندروتر و راحتتر از همه کشتیهایی که تا آن زمان در مدیترانه سیر وسفر کرده بودند .پس، با وجود دزدان دریایی و حوادث نامنتظر و رنج آور دریا، آرام آرام راههاي بحري اروپا و افریقا به آسیا - از طریق قبرس )کوپروس (و
صیدا )سیدون (و صور )توروس (یا از طریق دریاي اژه و دریاي سیاه - با صرفهتر از راههاي دراز و توانفرسفا و مخاطرهآمیز بري شد و بازرگانی مصر و خاور نزدیک را، که در راههاي بري تردد میکردند، از اهمیت انداخت، پس، تجارت به طریق نوي افتاد، جمعیت فزونی گرفت، و ثروتهاي جدیدي فراهم آمد .
مصر و سپس بین النهرین و پس از آن ایران به ضعف گراییدند، فنیقیه )فوینیکه (امپراطوري خود را، که مرکب از شهرهایی در امتداد ساحل افریقا و سیسیل و اسپانیا بود، از کف داد و یونان مانند گلیتر و تازه شکفت